خرید هدیه جذاب برای روز عشق
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۰۸۳۴۲
برای خرید هدیه بهترین بهانه بی بهانه بودن آن است. وقتی کسی را دوست داری بهتر است برای خوشحال کردن آن اقدام کنی. اصلا مهم نیست که هدیه چه باشد و یا چه قیمتی را داشته باشد. گاهی وقتها حتی یک شاخه گل هم میتواند برای فرد به این معنا باشد که به یاد او بوده اند. یک وقتهایی هم هست که مناسبتها به کمک افراد می آیند تا به آنها یادآوری کنند فردی یا افرادی منتظر هستند تا در ذهن افراد یادآورده شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
و خصوصاً آنهایی که پیرترند و گاه با بی مهری در دنیای تنهایی شان رها شده اند. خوب است در این دنیای شلوغ پلوغ پر سر و صدای پر زرق و برق، حتی به بهانه ی ولنتاین هم که شده دست به جیب کرده و سهمی برای آنهایی که دوستمان دارند کنار بگذاریم و مطمئن باشیم هر چه که خرج محبت آفرینی کنیم صد در صدش به خودمان برمیگردد و بلکه بیشتر. پس دست بکار شوید که روز عشق ورزیدن به همدیگر در راه است و تا دیر نشده از کاروان عشاق جانمانید.
اگر اهل گشت و گذار در خیابانهای شهر هستید و برای این کار همراه خوبی هم دارید چه چیزی میتواند بهتر از این باشد. این روزها خیابانها با نوارهای زرق و برق دار و بادکنک های قرمز و خرسک های پولیشی قرمز حال و هوای شادی را به مردم در حال گذر القا می کنند. اگر حتی قصد خرید هم نداشته باشید وسوسه می شوید که پشت ویترین بوتیک ها بایستید و از حال و هوای جهان امروز با خبر شوید. وای به اینکه دختر و پسر جوانی هم داشته باشید که دیگر اصلاً نمیتوانید جا بمانید.
این روزها کادو ولنتاین رو در بسته بندی های خیلی شیک و رنگارنگ در پشت شیشه ی ویترین مغازه ها که می بینیم ناخودآگاه وسوسه میشویم که داخل رفته و حتی اگر قصد خریدی نداریم یک دیدی به اجناس داخل مغازه بزنیم و قیمتی بگیریم. خیلی وقتها هم با قیمتهای عجیب و غریب روبرو شده ایم که باعث عقب گرد ما میشود. خوبی روزگاران ما در این است که با باز شدن پای فضای مجازی به زندگی روزمره، معضل خرید کردن تا حد زیادی راحت تر شده است. این راحت شدن از این جهت است که تنها با یک سرچ ساده در اینترنت در مورد هدیه ی مورد نظرمان میتوانیم جنس دلخواهمان را با قیمت مورد پسندمان پیدا کنیم و به راحتی یک آب خوردن آن را به فروشگاه مجازی ارائه دهنده سفارش داده و درب منزل تحویل بگیریم. این یکی از بهترین مزایای فضای مجازی در عصر حاضر ما می باشد.
خرید کادو ولنتاین برای دختراگر شما از آن دسته افرادی هستید که دختری زیبا در خانه دارید همین جا دست نگهدارید. این روزها دخترها مخصوصا اگر در سن و سال مدرسه رفتن باشند حس رقابت چشمگیری بین خود و دوستانشان دارند. دخترند دیگر کاریش نمی شود کرد. شما بعنوان والدین او باید از یک طرف سعی در متعادل کردن احساسات او داشته باشید و از طرفی دیگر بعنوان یک حامی پر و پاقرص برای او عمل کنید. کار سختی است که تنها از شما برمی آید. اینجا ما برای شما پیشنهادات ویژه ای برای خرید بهترین و به روزترین کادو ولنتاین دخترانه ارائه می دهیم که باعث میشود حس اعتماد به نفس دختر شیرینتان بالاتر رفته و از طرفی هم پول خود را به آب جوب نریخته باشید. کافی است که سری به پک هدیه ولنتاین دخترانه ما بزنید و از هر کدام که خوشتان آمد آن را سفارش بدهید.
خرید کادو ولنتاین برای پسربرای خرید هدیه مردانه اغلب همگی دچار سردرگمی مفرط میشویم. سوالی که در ذهن همه نقش می بندد این است: چه بخریم؟ جوراب و زیرپوش هم که دیگر تکراری شده است. پس چه کنیم؟ اصلا نگران نباشید. تا حالا به آنچه که پدر دلبندتان، همسر دوست داشتنی تان، پسر خوبتان و یا برادر مهربانتان دوست دارد اندیشیده اید؟ این آقایون دلبند شما به چه چیزهایی علاقه دارند؟ شما میتوانید بر اساس علاقه و سلیقه اینها برای خرید کادو ولنتاین نگاهی به پک هدیه ولنتاین مردانه ما بیندازید و هر کدام را که پسندیدید، برای مرد مورد نظر خود سفارش بدهید. دیدی چقدر خرید هدیه برای آقایون را برای شما راحت کرده ایم. پس دست بکار شوید.
خرید کادو ولنتاین برای خانمهاهدیه خریدن برای خانمها از آن جهت آدم را سردرگم می کند که برای خانمها تنوع بسیار زیادی از موضوعات شاد کننده وجود دارد. از جواهرات اصل و بدل گرفته تا لباس و عطر و ادکلن. شما با هر چیزی تقریباً می توانید یک خانم را خوشحال و راضی کنید. البته بعضی وقتها هم بعضی خانمها هستند که بسیار سخت گیرند و به راحتی دلشان با هر کادویی راضی نمی شود. اینجا باید گفت که بازهم جای نگرانی نیست. ما برای همه جور خانمی انواعی از هدیه های شاد کننده داریم که در قیمتهایی متنوع و مورد پسند به مشتریان خوبمان ارائه میدهیم. کافیست کمی حوصله به خرج داده و از پک های جذابی که برای هدیه ولنتاین خانمها فراهم کرده ایم دیدن کنید. این تنها کاریست که شما باید انجام دهید. اگر وقت بیرون رفتن و از این مغازه به آن مغازه و از این خیابان به آن خیابان رفتن را ندارید و یا اصلا به هر دلیلی امکانش را ندارید فروشگاه مجازی ما برای همین در خدمت شماست.
هدیشا بهترین و ناب ترین فرصت های خرید هدیه را برای هر تیپ و سلیقه و با هر قیمتی که دلخواه مشتریان عزیز است فراهم کرده و رضایت همه را جلب میکند. پس بدون نگرانی گوشی را برداشته و کادوی ولنتاین موردنظرتان را برای هر کسی که دلتان میخواهد سفارش دهید و از بقیه اوقات خود لذت وافر ببرید.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۰۸۳۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشق الفبای زندگی در آغوشی شاید مهربانتر از مادر
ایسنا/قزوین میگوید «معلمهای استثنائی انتخاب شده هستند، مگر میشود از آنچه خداوند برایت مقدر کرده پشیمان باشی»، آری خداوند به این معلمان مأموریت داده که با عشق و صبوری به دانشآموزانی با شرایط خاص درس زندگی بیاموزند؛ ایسنا در این گزارش به مناسبت هفته معلم چند خطی از معلمان استثنائی نوشته است.
به رسم هر سال قصد داشتم تلفنی و یا شاید هم حضوری مصاحبهای تهیه کنم و تیک انجام آن را مثل هر سوژه دیگری روی کاغذ بزنم اما انگار حس ناخودآگاهی من را به سمت دیگری صدا میزد، سمتی که برای قدم برداشتن به سوی آن باید طوری دندانهایم را روی هم بفشارم که مبادا وقتی به آن چهره معصوم با موهای طلایی و چشمهای سبزش مینگرم اشک در چشمم حلقه بزند.
همان رکودر صورتی همیشگیام را برمیدارم و عینکم را به چشمم میزنم، به مقصد میرسم و وارد مدرسه میشوم؛ در بدو ورود به مدرسه از آن دور دانشآموزی خندهرو که در حال پایین آمدن از پلههاست دستش را بالا میبرد و با مهربانی بلند و کشدار میگوید سلام، من هم در جواب میگویم سلام دختر زیبا.
به گزارش ایسنا، اینجا مدرسه ابتدایی «بیاضیان» است، مدرسهای که خیّر مدرسهسازی به نام «نجف بیاضیان» آن را در سال ۸۵ احداث کرده و هم اکنون دانشآموزان کم توان ذهنی، سندروم داون و بیشفعال در آن تحصیل میکنند.
گویا زنگ تفریح است و بچهها یکی پس از دیگری به حیاط مدرسه میآیند، هر کدام نگاه و رفتارهای متفاوتی دارند، یکی پر جنب و جوش است و پلهها را دو تا یکی طی میکند، یکی آرام در پنهانیترین گوشه حیاط مینشیند و آن یکی برای پایین آمدن از پلهها خودش را در آغوش گرم مادرش جای داده است.
همانطور که محو خندههای بیکینه این فرشتگان هستم حس میکنم کسی پشت سرم ایستاده وقتی برمیگردم دختری را میبینم که ماسک بر صورت دارد اما انگار چشمان درشت و مشکی او یک کتاب حرف دارد و فقط یک نفر باید بیاید و آن کتاب را بنویسد، سلام دادم و اسمش را پرسیدم اما دخترک بدون جواب به سمت کلاس میرود.
زنگ تفریح تمام میشود، وارد ساختمان مدرسه میشوم، صمیمیت و مهربانی خالصانه مدیر، کادر و معلمان این مدرسه آنقدر زیاد است که پتکی بر افکارم میزند و در ذهنم میگویم هنوز هم دنیا جای قشنگی برای زندگیست.
از راهروی مدرسه گذر میکنم و وارد کلاس میشوم معلم جوان و مهربانی در حال تدریس است، از همین آستانه در کلاس هم میتوان متوجه صبوری و عشق در قلب او به این کودکان معصوم شد.
از کنکور زبان جا ماندم و سرنوشت مرا به اینجا آورد!
سمیه کیایی که معلم کودکان استثنائی است، در گفتوگو با ایسنا میگوید: از سال ۹۵ در حال تدریس در مدرسه استثنائی هستم، وقتی کنکور دادم مدرسه استثنائی دومین انتخابم در کنکور بود امید به قبولی نداشتم اما وقتی نتایج آمد بسیار خوشحالم شد، البته که اوایل خیلی دوست داشتم معلم زبان شوم اما از کنکور زبان جا ماندم و سرنوشت طوری شد که من اینجا باشم.
وی درباره تفاوتهای دانشآموزان استثنایی با دانشآموزان عادی بیان میکند: در این مدرسه دانشآموزان بیشفعال، کمتوان ذهنی، سندورم داون تحصیل میکنند و تفاوت این است که در مدرسه استثنایی معلم باید به صورت فردی ارتباط بگیرد و تدریس کند چراکه هر دانشآموز خلقوخوی متفاوتی دارد و با هر یک از آنان باید رفتار ویژهای داشته باشیم به طور مثال دانشآموزان سندروم داون احساساتی هستند یا دانشآموزان بیشفعال با معلم خیلی همکاری ندارند و به یکباره حتی به بیرون از کلاس میروند.
این معلم در پاسخ به اینکه آیا تاکنون خسته و پشیمان شده است، خاطرنشان میکند: فکر کنید معلم باشید چندین ماه درس بدهید و نتیجهای نگیرید چون دانشآموز کشش ذهنی نداره، درست سنجش نشده و یا به صورت اشتباه در مدرسه ثبتنام شده است، شاید گاه خسته شده باشم اما هیچ وقت پشیمان نشدم.
وی تصریح میکند: ارتباط با دانشآموزان استثنائی تأثیر مثبتی در زندگیام گذاشته، من امروز آدم ۱۰ سال پیش نیستم و خیلی قویتر از قبل شدهام، وقتی معلم مدرسه استثنائی هستی باید دانشآموزانت را با تمام کم و کاستیهایشان دوست داشته باشی و برای ادامه راه حتماً باید صبوری را سرلوحه قرار دهی.
این معلم در خصوص بهترین هدیهای که روز معلم دانشآموزان برایش آوردهاند میگوید: بهترین هدیهای که روز معلم گرفتم یک شاخه گل مصنوعی پارچهای بود که چهار میل روی آن خاک نشسته بود و این هدیه را از دانشآموزی دریافت کردم که وضعیت مالی خوبی نداشتند وقتی هم گل را برایم آورد گفت «خانم مامانم هیچی برای شما نخریده بود و من فقط همینو تونستم براتون بیارم»؛ این هدیه خیلی برای من ارزشمند است و هنوز هم آن را دارم.
فراموشی عدالت آموزشی در مدرسه استثنائی
وی درخصوص مشکلات ساختمان مدرسه استثنائی میگوید: مدرسه ما دو طبقه است و آسانسور ندارد و دانشآموزانی که معلولیت دارند هیچ وقت نمیتوانند به طبقه بالا و سالن اجتماعات بیایند مگر اینکه پدر و مادر با سختی فرزندش را در آغوش بگیرد و به طبقه بالا بیاورد، ای کاش که مدرسه مناسب این کودکان مظلوم ساخته شود و بستههای حمایتی برای خانواده آنان نیز در نظر گرفته شود تا کمی بار مشکلات از دوششان برداشته شود. یکی دیگر از مشکلات نبود گفتار درمان و فیزیوتراپ است در صورتی که ما تمام تجهیزات لازم را در مدرسه داریم.
کیایی درباره یکی از خاطرات دوران فعالیت خود در مدرسه استثنائی اظهار میکند: روز اول کاری من بود، هیچ تجربهای نداشتم صرفاً کارورزی رفته بودم اما مسئولیت کلاس نداشتم، زنگ اول همه چیز خوب پیش رفت، زنگ دوم یکی از دانشآموزان روی زمین افتاد و تشنج شدید کرد، ترسیده بودم که باید چه کنم فقط به پهلو او را خواباندم، پارچهای لای دندان او گذاشتم و پس از رد شدن تشنج او را بردم و دست و صورتش رو شستم و مواجهه با این اتفاق در اولین روز کاری موجب قویتر شدن من در این راه شد.
وی در پایان بیان میکند: معتقدم معلمهای استثنایی انتخاب شده هستند چراکه خداوند فرشتگانی را به ما سپرده بنابراین تدریس به این دانشآموزان برای من جایگاه والایی دارد.
به کلاس دیگری میروم، در این کلاس تقریباً ۱۰ دانش آموز حضور دارند، یکی با کتاب درسیاش مشغول است، آن یکی بازیگوشی میکند و حواسش به رکودر صورتی در دست من است.
تدریس در مدرسه استثنایی را به هرکاری ترجیح میدهم
زینت نعمتیفر که نیمی از عمر خود را در راه تدریس به کودکان استثنائی گذرانده است و امسال بازنشسته میشود در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: زمانی که کنکور دادم هیچ شناختی نسبت به مدرسه استثنائی نداشتم، در این رشته قبول و مشغول تدریس شدم حتی اگر پیشنهاد تدریس در مدرسه عادی داشته باشم هرگز قبول نمیکنم و این دانشآموزان را رها نخواهم کرد چراکه وابستگی عمیقی به این کودکان معصوم دارم.
وی میگوید: هیچ وقت از تدریس در مدرسه استثنائی خسته و پشیمان نشدم و همیشه برای ارتباط با این دانشآموزان انرژی دارم و به طور کلی هم در محیط این مدرسه روابطه عاطفی عمیقی بین معلم و دانشآموز جاری است.
نعمتیفر خاطرنشان میکند: همیشه سعی کردهام با دانش آموزانم رابطه عمیق و همراه با مهربانی برقرار کنم و به حدی به آنان وابسته هستم که اگر در مورد مشکلی در خانواده دانشآموزم مطلع شوم تمام فکرم درگیر او خواهد شد طوری که انگار از یک خانواده هستیم.
وقتی سؤال میکنم بهترین هدیهای که از دانشآموزان دریافت کردید چه هدیهای بود؟ پیش از اینکه معلم بخواهد پاسخم را دهد از انتهای کلای دانشآموزی که روی ویلچر نشسته، نگاهش را از من میدزد و بلند میگوید «خانم هدیه من تو راهه».
نعمتیفر هم در پاسخ میگوید: لبخند بر لبان دانشآموزان برای من بهترین هدیه است و هیچ هدیهای جز حال خوب آنان من را خوشحال نمیکند چراکه از صمیم قلبم دوستشان دارم و این دوست داشتن تا حدی است که وصف آن در جمله نمیگنجد.
وی در خصوص کمبودهای مدارس استثنائی اظهار میکند: این دانشآموزان نیاز به روابط اجتماعی و آموزش مهارتهای اجتماعی بیشتری دارند اما متأسفانه زمان کمی برای آموزشهای مهارتی در نظر گرفته شده درصورتیکه باید بر افزایش مهارتهای این دانشآموزان تمرکز شود تا بتوانند فعالیتهای روزمره خود را به تنهایی انجام دهند.
این معلم در پایان بیان میکند: خوشبختانه مدیر توانمند مدرسه ما امسال اتاق مهارتی در این مدرسه آماده کرده است تا دانشآموزان با حضور در این اتاق بتوانند مهارت آموزیهایی چون اتو و جمع کردن لباس، شستن ظرف، غذا درست کردن و مواردی از این دست را یاد بگیرند.
پس از پایان مصاحبه چشمم به دانشآموزی که در انتهای کلاس کنار پنجره تنها نشسته است میافتد، همان دانشآموز با چشمان مشکی است که چند دقیقه پیشتر در حیاط مدرسه دیده بودم، به آرامی از معلم میپرسم اسم آن دانشآموز چیست میگوید اسمش شهرزاد است و به دلیل مشکل ذهنی که دارد ترجیح میدهد همیشه تنها بشیند و کم پیش میآید با کسی صحبت کند.
در چشمان دخترک خیره میشوم و چشمانم را میبندم و در خیالم شهرزاد را در قامت معلمی میبینم که در همین کلاس برای دانشآموزانش قصه میگوید، آری با صبوری و با فداکاری قصه شادی، قصه آزادی و قصه آدمیزادی را برای دانشآموزانش میگوید.
انتهای پیام